شعر
دنیا نه جاى مُندِنِن، شادُن اَتى ناشاد اَرى
مثل یه مرد چىچِكا، بعد اَ دو روز اَیاد اَرى
( دنیا جاى موندن نیست، شاد می آى و ناشاد می رى
مثل مردى تو قصّه ها، بعد از دو روز از یاد می رى )
نِمِك رو زَخمُنُم مَریز، اَ غُصّه دلخونُم مَكُ
اِی مثل لیلى دلفریب، همدرد مجنونُم مَكُ
( نمك رو زخم هام نریز، از غصه دلخونم نكن
اى مثل لیلى دلفریب، همدرد مجنونم نكن )
یاد عزیز دستُنت، از دست خستم پس مَگِه
شهر قدیم چشمُنِت، از چشم بستم پس مَگِه
( یاد عزیز دستات رو از دست خسته ام پس نگیر
شهر قدیم چشمات رو از چشم بسته ام پس نگیر )
درد لطیفى كه تویى، نصیب هیچ كافر نبوت
اى گل كه روى ماه تون، هیچ وقت خدا پرپر نبوت
( درد لطیفى همچون تو نصیب هیچ كافری نشه
روى ماهت كه همچون گل است هیچ وقت پر پر نشه )
حس مِ از وجود تُ، یه عالم مقدسِن
توى تمُم زندگیم، بودن تُ بِی مَ بَسِن
( حس من از وجود تو یك عالم مقدسه
توى تمام زندگى بودن تو برام بسه )
یاد عزیز دستُنت، از دست خستم پس مَگِه
شهر قدیم چشمُنِت، از چشم بستم پس مَگِه
( یاد عزیز دستات رو از دست خسته ام پس نگیر
شهر قدیم چشمات رو از چشم بسته ام پس نگیر )