توضیحات

کارگردان: فرواگ
فیلمبردار: امین خرسندی
تدوین و اصلاح رنگ و نور: فرواگ، امید آئینه‌چی
دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: محمدرضا رشیدی
دستیار فیلمبردار: کیان مرادی
فیلمبردار و عکاس پشت صحنه:
استودیو «سه‌‌‌ دو»
گریم: وحید شیرزاد
تدارکات: امیر سیدی

 

با سپاس از :

مهران مدیری
علی رضوی
وحید لشکری
علی اوجی
محمد مهدوی
نادر اژدری
اردلان ایلخانی
سمیه دولتی
اسماعیل هویدا
یدالله تک‌روستا
فاضل روح‌اللهی
مژگان گروس
محمدرضا سخایی
طاهر نیکخواه
فریناز خورشیدیان
آوای سکوت چنگ
دفتر موسیقی
حراست موسیقی

شعر موزیک ویدئو

با من مى‌گوييد زندگى دشوار است و زير بارش نتوان رفت، پس چرا پر غرور به پيشواز سپيده مى‌رويد ؟
چرا شامگاهان چنين افتاده و فروتن‌ايد ؟
آرى زندگى دشوار است. اما نه جاى آن است كه چنين نعره زنيد !
ما، باركشان را از حمل بارهاى گران گريزى نيست . چه تناسب ميان ما و غنچه‌اى كه از فروچكيدن قطره‌هاى شبنم لرزان است.
بى شك ما عاشق زندگى هستيم، اما اين از آن نيست كه با زندگى خوى گرفته ايم. بلكه از آن است كه ما خو كرده‌ی عشقيم.
عشق آميخته به جنون است. اما جنون نيز اندك خردى در خود دارد.
منِ مشتاقِ زندگى نيز مى پندارم كه پروانه ها و حباب هاى ميان تُهىِ به وجود آمده از صابون و آدميزادگانى كه به آن‌ها
مى‌مانند، نيكبختى را بهتر احساس مى‌كنند.
هيچ چيز همچون تماشاى اين جان هاى كوچكِ سبك بالِ دلپسندِ هميشه ديوانه، نمى‌تواند مرا بگرياند يا حس نغمه‌سرايى‌ام را برانگيزد.
تنها بدان خدايى ايمان دارم كه رقص بداند.
چون به تماشاى شيطانِ خود نشستم او را جدي و ژرف و كامل و پُر مجد و شكوهمند ديدم و گفتم: او جان سنگينى‌ست. از راهِ اوست كه همه چيز فرو مى افتد.
اگر خواهان كُشتنى، از خشم مدد مجوى. از خنده يارى بخواه . با خنده مى‌كشند نه با خشم. برخيز تا جانِ سنگين را بُكشيم !
از هنگامى كه راه رفتن آموخته‌ام، همواره مى‌دوم. بنگر اينك خواهم پريد و ديگر بى‌نيازم از آن كه با فشارِ آنان پريدن آغاز كنم.
آه، چه سبك بالم اينک! در حالى پَر مى‌زنم كه مى‌دانم بر فرازِ خويشتن اوج مى‌گيرم و اكنون خدايىِ در من، رقصان است.

پشت صحنه